فرهنگی

 ( نمایش باغ زرشک )  

همه روایت به اصفهان بر میگردد .

به گزارش راه مردم آنلاین-بنای تاریخی باغ زرشک که از دوران صفوی به جای مانده و در زمانی خشم ظل سلطان از حاکمان صفوی کلنگ حماقت بر ان عمارت نواخت .

اما همت وطن دوستان بر ان شد که در خرابه های بجا مانده از ان همه شکوه و زیبایی چرخهای صنعتی را به راه اندازند .

سرنوشت برای این باغ تقدیری نوشته بود که آنجا تبدیل به باغ صنعتی شود. بدین معنی که کارخانه صنایع پشم سرانجام در آنجا برپا گردد . اواسط سال ۱۳۱۷ نصب اکثریت ماشین الات خاتمه یافته و از اول مهر همان سال، قسمت ریسندگی آن شروع به کار کرد.

در روزگار چند دقیقه ای وچند سطری که سپری میکنیم پرداختن به تاریخ گذشته و گفتن رازهای پنهان شده در سینه هزاران انسان همتی میخواهد و اراده ای که تنها در توان کسانی است که درک درستی از ریشه ها داشته باشند .

روایت باغ زرشک نمایشی میدانی نه به گونه ان صحنه های مضحک و خنده اور که اندیشه ورز و تحقیق شده ، در پس ان ساعت به تماشا نشستن، سالها تحقیق و تجربه نهفته بود ، در روزگاری که کمتر روایتهای تاریخمان را بازخوانی میکنیم یاد اوری این که در عصری نه چندان دور شهری که شاید تاریخی چند هزار ساله دارد چهره برمیتابد و رنگ لعابی به خود میگیرد هر چند صنعت تاریخی دراز در این شهر دارد اما ورود به عرصه صنعت مدرن و چگونگی ایجاد شهری که تا کنون زیر بنای صنعتی شدنش را مدیون همان حرکتهای بزرگ و هوشمندانه است بسی جای قدر دانی و سپاس دارد .هوشمندی کارگردان در انتخاب صحنه نمایش باعث شده مخاطب در مکانی به تماشا بنشیند که صورت واقعه رخ داده است .از قابهای عگس به تاریخ میرویم تاریخ را در تاریخ می کاویم و انگشتری را در دستی می پسندیم که برازند باشد در روایت بی طرفی که رهبری برایمان تدارک دیده هیچ اثری از جانبداری و قضاوت نمی بینیم تنها رخدادی را به ما نشان میدهد که واقعیت تاریخ این شهر است ، از خدمت سرمایه دارانی که شاید اگر گام دراین عرصه نگذاشته بودند ما در پیچ و خم ان کهنگی غوطه ور بودیم .و از درد و رنجی که بر مردمی روا داشته شد که شاید دستها و عمرهای بر باد رفته ای را لابلای چرخهای ان صنعت جا گذاشتند.اینها انگشتان دستهای اشاره شده به سوی یکدیگر است محکومیتها و قدر دانیهای بسیار از مردمی که شاید اگر لحظه ای از کرسی قضاوت پائین ایند نگاه دقیق و ریز بین ، انان را وادار به دیدن و مشاهده حقایقی نماید که تا کنون حتا به ان فکر هم نکرده بوده اند .پیرمردی که الحق استاد خوانساری حق مطلب را به خوبی ادا نمود بازی فوق العاده ای که نوستالژی بود برای جوانان روزگار قدیم از دوره گردهای دانا و تیز بین اما بی ادعا ،استفاده درست از جایگاه و میزانسنهای بجا ، صاحب منصبی که تمامی عشق خود را عرضه میکند و ادمهایی که نان خود را درغم دیگران جستجو میکنند .بازی بازیگران ستودنیست .جای خرده گیری نیست اما در بیان لهجه دقت کافی انجام نشده گاه گاهی لحن و بیان بازیگران تغییر میکند .و این در لابلای روایت برجسته میشود .نگاه از دو سوی بر این روایت نقطه عطف نمایش است .از فرزندی که خود را قربانی میداند تا فرزندی که در جریان زندگی مورد کمی لطفی پدر همان قربانی شده است،و چه خوب که نویسنده در جایگاه بی طرفانه ایستاده و قضاوت را بر عهده مخاطب قرار داده است .امروزه همه قضاوتهای ما بر اساس ترسهای ناشناخته صورت میگیرد ولی نویسنده با تمام توان سعی کرده خود را از این قضاوت دور نگه دارد .نور در این نمایش میدانی به ما میگوید که حتا در صحنه باز هم میتوان از جلوه های ویژه نور پردازی بهره برد .گروه بازیگران که مردمی بودند در میان هیاهوی کار و زندگی ما را به مظلومیت کسانی سوق میداد که فریادشان هرگز شنیده نخواهد شد .انان در تنهایی و سرگردانی خود .در اندیشه نان از هر سوبه سوی دیگر رانده می شدند .کارگردان شاید در نظر نداشت اما مخاطب لفظ سیاه لشگر را به مردم برساخته در نمایش رهبری شایسته میداند، هیچ کاره هایی که تنها در لحظات نیاز به میدان می ایند و بعد در سایه ها محدود میگردند .موسیقی نمایش را میتوان برگرفته از افسوس بجا مانده از روزگار خوش دانست هر چند جز پرده اخر چندان دلچسب و قابل توجه نبود چرا که کارگردان از این عنصر به مراتب ناثیر گذار میتوانست بهتر بهره بگیرد .در مجموع به دل خواهد نشست ساعتی را به واگویی روزگاری که همه ما باید به ان باز گردیم .

اما آخرین برگ از دفتر زندگی باغ زرشک زیاد خوشایند نیست. بعد از انتقال کارخانه صنایع پشم در تاریخی که من نمی‌دانم، زمین‌های این کارخانه تبدیل به آپارتمان شد و از آن جلال قدیم فقط دو چیز باقی مانده است که امیدواریم آنها نیز به تیشه بی خردی راه نیستی نپیمایند: اول سردری که مربوط به زمان کارخانه صنایع پشم بوده است با دربی بزرگ و چوبی، منقش به حکاکی‌های زیبای آرم کارخانه و دوم قسمت اداری کارخانه که فعلا دبیرخانه شورای شهر اصفهان آنجا است، عمارتی بسیار زیبا با معماری دوره پهلوی اول و تزئینات داخلی چشمگیر

به گروه نمایشی باغ زرشگ خسته نباشید و دستمریزاد میگویم و ارزوی روزگاری خوش برایشان دارم امید که در این راه پیوسته صبورانه گام بردارند و شکیبا باشند از ناملایمات نهراسند و به همین سان استورا ادامه دهند .

م…شیرخانی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا